«پیمان عباسی» فیلمنامه نویس درباره اقتباس سینمای ایران از داستان های ادبی به سینماپرس گفت: ما در چند سال اخیر چند رمان بزرگ داشتیم که جلوهگر شود؟ مشکل اصلی ما در داستاننویسی و طراحی است، حتی رمان نویسهای ما به سمت قصههای مدرن رفته اند و قصه هایی را تعریف میکنند که قابلیت تصویری ندارد و بیشتر مربوط به دنیای ذهنی است یا مدرن نوشته شده که سر و ته داستان مبهم است.
نویسنده «پرتقال خونی» ادامه داد: اساسا باید ببینیم که در سینمای ایران اکنون چه فیلمهایی ساخته می شود،از لحاظ جنبه اقتصادی بدنه سینمای ایران ضعیف شده و تهیه کننده ها نگران بازگشت سرمایه هستند، فرهنگ داستان خوانی در کشور ما باب نیست،در نتیجه رمان خوب، انگیزه و بودجه ساخت اکنون در سینمای ایران وجود ندارد.
عباسی درباره خرید حق رایت داستان ها برای اقتباس گفت: در دوره ای باب شده بود که فیلمسازان ژست اقتباس می گرفتند، در حالی که مشغول کپی کردن بودند، این در حالی است که اقتباس تعریف قواعد خودش را دارد که باید برای اندیشه کتاب مورد نظر هزینه کرد که معمولا به این شکل نیست و یا مانند نمونه هایی که منبع اقتباس رایگان باشد، در بزرگانمان مانند «پری» داریوش مهرجویی دیده شده که براساس رمان «فرانی و زویی» نوشتهٔ «جروم دیوید سالینجر» ساخته شده،خرید امتیاز رایت خریداری نشده بود که در جشنواره های بین و الملی ابعاد منفی به خود گرفت و نبود قانون کپی رایت و اهمیت ندادن به صاحب اندیشه از معایب بزرگی است که در ما نهادینه شده است.
عباسی با اشاره به رمان های خارجی گفت: رمان های خارجی خوب داریم اما باید با فرهنگ خودمان تطبیق دهیم،سینمای اکنون که به آن پرداخت می شود شامل سینمای کشف لحظات مانند سینمای اصغر فرهادی و یا سینمای کمدی که تکلیفش با فیلم های روی پرده مشخص است و یا سینمای دولتی و رانت که نتیجه اش کارهای سفارشی است.
نویسنده «توفیق اجباری» افزود:فرض کنید تهیه کننده بخش خصوص ده میلیارد سرمایه داشته باشد،نمی آید یک میلیارد را صرف خرید رایت رمان کند،برای اینکه احساس می کند این شیوه در ایران جواب نمی دهد،سینمایی که پرفروش ترین فیلمش «اخراجی ها» می شود،تکلیفش مشخص است و من احساس می کنم که مخاطب،تهیه کننده و شرایط امروز برای اقتباس مهیا نیست. در نظام هالیوودی یک ژنرالی به نام تهیه کننده وجود دارد که صاحب تئوری است و سواد این را دارد که جامعه شناسی روز را ارزیابی کند.
عباسی درباره علاقه کارگردانان به اقتباس گفت: کارگردانهای ما به دو گروه تئوریسین که معمولا قصه ها را خودشان می نویسند و گروه دیگر کارگردانهای صنعتی هستند که خیلی برایشان مهم نیست که با چه فیلمنامه ای کار می کنند، تقسیم می شوند و من بر این باور هستم که کارگردانها خیلی تعیین کننده نیستند،البته معنی حرفم این نیست که اقتباس شکل نمی گیرد،اتفاقا آثار درخشانی مثل اقتباس «بهرام توکلی» از نمایشنامه «باغ وحش شیشه ای» که نشات گرفته از ذوق و قریحه فیلمساز است که شکل می گیرد،اما قانع کردن تهیه کننده برای اقتباس کار را مشکل می کند.
مدتی پیش فارابی نشستی را برگزار کرد که موضوع اقتباس خیلی در آن بررسی شد و در آن جلسه مطرح شد که هرکس رمان یا داستانی را که علاقه مند است به فارابی ارائه دهد که حق رایت آن برای نوشتن فیلمنامه خریداری شود،اما این سیاست گذاری ها مقطعی است، اما در نظام استودیویی طراح قصه، تحلیل گر، رماننویس خوب وجود دارد که برخی از رمان ها به این جهت نوشته می شوند که روزی به فیلمنامه تبدیل نشود.
نویسنده «حرکت اول» درباره علاقه خودش به اقتباس ادبی گفت: زمان زیادی باید بگذرد تا داستان خوبی به دستم برسد،ولی به نظرم اقتباس از اتفاقات اجتماعی دراماتیک تر است که منتج از جامعه شناسی خودمان است که به نظرم خیلی تاثیرگذارتر خواهد بود و من ترجیح می دهم از اتفاقات جامعه خودمان اقتباس کنم که به کرات در حال رخ دادن است. پیوند ادبیات ایران با سینما از ابتدا شکل نگرفته است.
ارسال نظر